درباره ی خط چهارم

به اشتراک بگذارید
۵
(۲۳)

جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه!!
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند…
#حافظ_

              خط چهارم

۴۷ سال پس از انتشارِ            

       خط سوم _ در سال ۱۳۵۱ه.ش/ ۱۹۷۲م_
… و آن خطاط سرنوشت، نه سه خط، که چهار‌گونه خط نوشتی:
        یکی آنکه : خود خواندی، ونه دیگری!!؟
            دوم آنکه : هم خود خواندی، و هم دیگری!؟
                سوم آنکه : نه خود خواندی، و نه دیگری_و آن “خط سوم” است!؟
و“خط چهارم” آنکه، هر کس آنرا، به گونه‌ای دیگر خواندی!؟_
و آن خط هرمنویتیک است : خط دریافت‌ها، برداشت‌ها، تفسیرها، تعبیرها، و تاویل‌های مختلف است.
خط چهارم، خط خوانش‌های مختلف هفتاد و دو ملت حافظ است
خط خوانش واقعیت مجازی است
خط خوانش مجاز حقیقی است…
خط دریافت‌های تازه، از متن‌های کهن است!؟…

خط پیوند تاریخ دیروز به امروز، و امروز، به فرداهای آینده است: چون، ” زندگی، پیوسته با آینده است!!! :
        _هر که را آینده باشد، زنده است!!!؟؟… “
و سرانجام خط چهارم، خط فعلی تفصیل‌ها و مجمل‌های ما، در این گفتارهاست!…

بدیگر سخن، خط چهارم، بیان دیدی از دیدهاست. نسبیت محض است، و نه خط دعوی‌های مطلق زده، یا خط توجیه پیشداوری‌ها، و القای اغراض نامتبارک…

کوتاه سخن، خط چهارم، خط همگان است

خط من و، تو، خط او، ما، شما، و ایشان است

خط درس و تمرین آزادگی، در دموکراسی است

خط همه‌ی آن چیزهایی است که، بخاطر کرامت انسانی، نوشته، گفته، و به خود و دیگران، والایش، القا و تعالی می‌بخشد، و نه خط انحراف‌ها، پیشداوری‌ها، تعصب‌ورزی‌ها، و کینه‌توزی‌هاست!!؟…

خلاصه‌ی کلام، خط چهارم، خط گفتگو، درد دل، در میان گذاشتن رازها، و رمزها، شادی‌ها، و غصه‌ها، میان هر دو نفر، یا چند نفر از انسان‌هاست، با صمیمیتی بیکران، بدون توجه به فرا دستی‌ها، و فرو دستی‌ها!!؟

خط چهارم، خط یکسان نگری فرا دستان، با فرو دستان است، و کوشش برای ارتقاء همه فرو دستان، به فرا دستی، و جوانمردی و، نیکویی خواهی است!؟

آخرین کلام: خط چهارم، خط شهروندی، در عین جهانوندی است، خط عرفان والای فرهنگی و مدنی است!!؟…

پس بیایید تا با هم، صمیمانه، گفتگو کنیم

با تقدیم ارادت و سپاس- خط چهارم شما

سخنی درباره ی عکس ها و تصویرها

خوانندگان گرامی، عکس ها و تصویرهایی را که در وبسایت”خط چهارم” مشاهده می فرمایید، بیشترین آن ها، از منابع اینترنتی، که به معرض تماشای عموم، گذاشته شده بوده اند برگزیده شده اند. با تقدیم سپاس به مبتکران انتخاب این عکس ها، شرح هایی که این تصاویر مکمل آن ها بوده اند نیز، بصورت شرح متمم عرضه می شوند.

 بدین ترتیب، با توجه به آنکه “معرفت امری همگانی، و دسته جمعی است”، در برابر اهداء رایگان عکس ها، ما نیز شرح مکمل خود را، برای تکمیل بیان پیام، و رسالت شفاف عکس ها، به صاحبان معنوی این تصاویر، همچنان تقدیم می نماییم.

و این همکاری دسته جمعی که فقط در عصر ما، به برکت رسانه ی اینترنت میسر شده است را،  به همه ی مولفان مشترک خود، و به خود تبریک می گوییم.

 بدون این همکاری، هرگز، چنین نقدی_نقدی جامعه شناختی و تاریخی_ از دور باطل سلطنت موروثی استبدادی، بویژه در این زمان، امکانش میسر نمی گردید.

با تقدیم احترام و سپاس مجدد، از طرف همه ی همکاران دیگر این سلسله گفتارها_ خط چهارم

این گفتار را چگونه ارزیابی می کنید؟ لطفا ستاره‌ها را، طبق خط فارسی از راست به چپ، انتخاب فرمایید ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ ضعیف، معمولی، متوسط، خوب، عالی

متوسط ۵ / ۵. ۲۳

۱۶ دیدگاه

  1. اخیراً از وجود وبسایت خط چهارم توسط دوستى مطّلع شدم هر چند که با آثار آقاى دکتر صاحب الزمانى دیر بازیست که آشنا هستم ، و هنوز تیتر و عنوان برنامه ى رادیویى ایشان را که قریب ۶٠ سال پیش تحت عنوان “کتاب روح بشر” از رادیو ایران پخش میشد بخاطر دارم .

    نقطه نظراتى را در باره ى دو تحلیل تاریخى ، که یکى درباره ى مقایسه ى حّربن یزید ریاحى با اردشیر زاهدى بود (!؟) ، و دیگرى در باره ى تکذیب هرگونه برخودارى تمامى انسانها از علم لدنّى ، نوشته شده بود، … و همچنین مطرح کردن سؤالى براى یادآورى نکته ى مهمّى در قبول مسئولیت خطیر هدایت اجتماعى را بیان کردم .

    بنظر میرسد که در سایت خط چهارم ، پروتکل معرفى شده از اقبال چندانى برخوردار نبوده است . دلیل این عدم تحرّک میتواند کمبود علاقمندان به این مقوله …و یا سایت باشد و یا اینکه …. احساس وجود محظورات بسیار فلج کننده اى باشد که همگان را به زدن مُهر سکوت قلم دچار کرده است . در اینجا ، آن محظورات مورد مداقّه قرار میگیرد .

    در پروتکل تعریف خط چهارم که توسط مُعرّف آن تدوین شده است ، به عبارات زیر بر میخوریم که اینطور تعریف شده اند :

    “خط چهارم، بیان دیدی از دیدهاست. نسبیت محض است، و نه خط دعوی‌های مطلق زده، یا خط توجیه پیشداوری‌ها، و القای اغراض نامتبارک ”

    و در ادامه از کارت بلانش “آزادى” استفاده شده و ابراز شده است که :

    “خط چهارم ، خط درس و تمرین آزادگی، در دموکراسی است”

    و مضافاً اینکه :

    ” خط چهارم ، خط همه‌ی آن چیزهایی است که، بخاطر کرامت انسانی، نوشته، گفته، و به خود و دیگران، والایش، القا و تعالی می‌بخشد، و نه خط انحراف‌ها، پیشداوری‌ها، تعصب‌ورزی‌ها، و کینه‌توزی‌هاست!!؟…”

    بنظر میرسد که فضایى بسیار مشکل و غامض و ناممکن تعریف شده است که حتّى جایى براى هیچگونه إبراز نظر آگاهانه و فکر شده را هم باز نمیگذارد ! چرا که همیشه هر نظرى چه بر أساس مضامین فرهنگى ، سنّتى ، اقلیمى ، اعتقادى ، حتى کلاسیک و آکادمیکِ استقرار یافته بر جوامع اداره شده بر پایه ى بر گزاره هاى سرمایه دارى ، سوسیالیستى ، و یا کمونیستى و هر گونه ایسم متصوّر دیگرى ، همه و همه ، میتوانند در مظان و برچسب “پیشداورى ” شده قرار گیرند .

    چنین فضایى فقط براى یک ضمیر ننوشته …و ذهنى نخوانده. و وجودى خالى از تاثیرات قومیّت ، نژاد ، فرهنگ ، خانواده ، ملیّت ، مکتب و مدرسه به هرنوع شکلى و تمامى آنچه رایى که شخصیت آدمى را میسازد ممکن میگردد . بعبارت دیگر ، تعریف هولناک فوق بدنبال انسانهاى بى رگ و ریشه ، و خالى از تمامى پیشینه ى ممکن…میباشد و هرگونه نهاد از پیش تعریف شده ، و حتى… و حتّى … هرگونه تعریفى از “خوبى و بدى” ، “درست بودن یا غلط بودن ” که از پیش تعریف شده باشد را مردود إعلام میکند چرا که بنابر این پروتکل ، تمامى گفتگو ها ، “نسبیت محض” است که نتیجتاً هیچگونه دستاورد قابل اِتّکا ، ارزشمند ، و قابل استنادىرا هم به بار نخواهد آورد چرا که بلا فاصله متکلّم مدافع از هرگونه دستاورد هاى این فضاى گفتگو میتواند در محترمانه ترین نوع برخورد ، متّهم به “توجیه کننده پیشداورى ” گردد والّا ، اگر چنانچه در بیان دستاورد هاى مذکور کمى اصرار ورزد ، به سادگى تمام ، میتواند متّهم به اشاعه ى “أغراض نامتبارک” گردد که در این مرحله نه تنها چنین ابراز نظرى مردود شناخته میشود بلکه شخص مربوطه مطرود فضاى گفتگو نیز خواهد شد و چه بسا ، أنواع و أقسام برچسب هایى نیست که روانه ى گذشته ، حال ، و آینده ى او نیز نشود .

    همچنین ، کارت بلانش و آچار فرانسه ى “آزادى” در این پروتکل میگوید :

    “خط چهارم ، خط درس و تمرین آزادگی، در دموکراسی است”!!!

    در اینجا ، جمع بیان محدودیت هاى خالى از هرگونه حافظه ى انتصابى و اکتسابى را از بدو تولّد خواهانست که در عبارت”سَلبى” “آزادى “از” ”

    (freedom from , freiheit von )

    یک جرّاحى کامل صورت میگیرد که فضایى کاملاً نانوشته و خالى و نا آگاه را میطلبد و با گزاره ى غازى از هرگونه دستاوردى که “نسبیت محض” خوانده شده است این گفتگو ، (که حتى نقطه ى شروع آنهم مبهم است )، هیچگونه دستاورد ى که فراورده ى

    ” آزادى “براى” ”

    ( freedom for , Freiheit für)

    میباشد ، را نمیتوان براى آن تصوَر کرد . آنچراییکه از بیان آزادى مفهوم میشود “آزادى از” به مفهوم سلبى و ویرانى تمامى ارزشهاى از پیش داشته شده و حتى حصولى و فکر شده در پروتکل آمده و حال آنکه پیچ و خم ها و نباید هاى سلبى این پروتکل ، همانطور که تحلیل شد ، عملاً ، با وجود مانع بزرگ “نسبى محض” خواندنِ دستاورد هاى گفتگو ، جایى براى أهداف “آزادى براى” ، با ماهییّت “ایجابى” آن ، باقى نمیگذارد .

    در ادامه ى پروتکل بیان شده است که

    ” خط چهارم ، خط همه ى آن چیزهایى است که ، بخاطر کرامت انسانى ، نوشته (شده است) ” !!!

    گفت … شیر بى دُم و سر و اشکم که دید !

    که بنظر میرسد پس از جرّاحى تمامى آنچرایى که اعضاى متشکله و هویّت انسانى است با قلع و قمع تمامى عناصر آن ، به اتهام “پیشداورى” … با تیغ تیز “آزادى از” … نابود شد ، دیگر چیزى از پیکره ى شناخته شده اى بنام شیر ، و در اینجا ، کالبدى که آنرا “کرامت انسانى” بخوانیم باقى نخواهد ماند .

    در انتها ، پروتکل میگوید :

    ” آخرین کلام: خط چهارم، خط شهروندی، در عین جهانوندی است، خط عرفان والای فرهنگی و مدنی است!!؟…” !!!

    پس از زدودن تمامى اجزاء هویّت و داشته هاى انسانى شامل قومیّت ، سنّت ، فرهنگ ، اندوخته و تجربه ى گذشته ى تاریخى ، آموزشهاى خانوادگى و اقلیمى و مدنى ، اعتقادى، و حتّى موازین اخلاقى متّکى به تمامى داشته هاى فرهنگى و اعتقادى ، که دامنه ى این جرّاحى حتّى به انحلال تمامى معیارهایى براى تشخیص ” خوب و بد ” ، ” درست و غلط ” میانجامد ، همه و ، همه ، ارکان و اجزاء متشکّله ى اتهاماتى بنام “پیشداورى ها ، تعصّبات ، دعوى هاى مطلق زده ، أغراض نامتبارک ، انحرافها ، و کینه توزیها ” ، تعبیر میشوند ! پروتکل با تکذیب هرگونه بروز آثار شهروندى و حتى جهانوندى و مدنیّت ، بطور پارادوکسیکال ، پس از اینکه همه ى مظاهر مدنیّت و شهروندى و جهانوندى را از زیر تیغ “آزادى از” …گذراند و تمامى مظاهر آنها را از بین برد ، به این پیکر بیجان میگوید که “بیایید تا با هم صمیمانه گفتگو کنیم ” !!!

    1. عیب می اینهمه گفتی، هنرش نیز بگوی!!
      با اینهمه عیب و نقص و نارسایی که برای خط چهارم، بر شمرده اید، حالا ترجیح می دهید که آنرا، ببندند و تعطیل کنند؟؟!
      در اینصورت چگونه ما می توانستیم، به دیدگاههای جالب افرادی امثال شما، بعنوان یک هموطن، پی ببریم؟!
      با استمرار سپاس- جلیله اصفیا

    2. با سلام
      براستی خط چهارم و محتویاتش، یک سوپر تز است. آنرا از کجا می دانیم؟
      بسیار بدیهی است از جمله، از آنتی تزهای بسیار تفکر بر انگیز خود شما!
      انصافا، اگر این سوپر تز نبود، شما اینهمه با حوصله، نمی نشستید و فکر کنید و در آنها نقص و نارسایی هایی را بیابید و احیانا، به تصحیح آنها بپردازید!؟
      این یک حرکت دیالکتیکی است که در بهترین معرفتهای بشری، خط چهارم آنرا آغاز کرده است:
      تز + آنتی تز= سنتز
      و ما از مشاهده ی تز و آنتی تز، سنتزش را در می یابیم که وجوه مشترکی و مهمتر از همه از زیر ساز آن، درد مشترکی را، می یابیم که در هر صورت، مسلما بودنش بهتر از نبودن آنست.
      با درود و سپاس- ستاره صبامهر

    3. به شما حق می دهم که انسان ها، دیدگاه ها، باورها، و اختلافنظرهای بسیاری با هم دارند. ولی آیا امکان ندارد که انسان ها در باشگاهی، در سایتی، در کانالی، و یا هر فضای مجازی، و یا واقعی دیگری، فقط بخاطر یک وجه مشترکشان در آنجا، با هم به گفتگوهای مهر آمیز بپردازند؟؟!
      یک باشگاه تنیس یا گلف را در نظر آورید، در آنجا ملاک اصلی و نامنویسی افراد یا حق عضویت و مانند آن، فقط یک چیز است: دوست داشتن بازی تنیس یا گلف، و تماشای آن. دیگر منشی باشگاه هنگام نوشتن نام یک داوطلب، کاری ندارد که او سیاهپوست است یا سفیدپوست، سوئدی است یا افریقایی، مسیحی است یا مسلمان، کاتولیک است یا پروتستان، چند زبان می داند یا نمی داند، آیا موسیقی هم دوست دارد، یا ندارد و امثال آن؟
      آن افراد هم نه بخاطر رویارویی مثلا یک هندی و افریقایی، سیاه و سپید، یا سوئدی و ژاپنی، مسیحی و مسلمان، و غیره… بدین باشگاه می روند، بلکه همه یک چیز را می خواهند.
      از این نوع باشگاه ها در زمان ما، بسیار است. خود فرض کنید، خط چهارم نیز ، چنین باشگاهی است که خواهان آنست که انسانها را، حتی المقدور، با دیدگاههای مشترکشان بهم بپیوندد. بدون آنکه سر اختلاف نظرهایشان زیاد بهم بپرند و یکدگر را نفی و انکار کنند.
      شما چنین چیزی را دوست ندارید، یا ممکن نمی پندارید؟ و یا مایلید که در اینجا هم همه مثل سگ و گربه، به جان هم بیفتند؟ دعوا و نزاع کم داریم؟!
      چرا جهانوندان حق نداشته باشندکه در دنیا یکدیگر را بشناسند و بهم نزدیک شوند. مافیاها، این کار را می کنند، فیلسوفان هم می کنند. خب در میان مکاتب مختلف کسانی هستندکه به جهان چون یک دهکده می نگرند، و معتقدند که در یک دهکده جهانی، افراد نمی توانند با خصومت و لجبازی با یکدیگر، زندگی آسوده ای داشته باشند.
      با تقدیم ارادت و احترام و آرزوی تفاهم بیشتر برای وجوه مشترکمان_ ارمغان لاهوتی

  2. سلام خدمت استاد گرامی
    شما در کتاب خط سوم در مورد انسان‌گرایی در تمدن اسلامی از شمس از حلاج از متصوفه دیگر گفتید اما از یکی از شاخص ترین چهره های انسان‌گرا در تمدن اسلامی ابوحیان توحیدی ادیب عرب شیراز صاحب اثر الاشارات الهیه چیزی نگفتید.
    حیف است نویسنده ای به این تأثیرگذاری برای فارسی زبانان ناشناخته بماند.
    ارادتمند شما

  3. عرض درود و ادب و سپاس بیکران از جناب آقای دکتر صاحب الزمانی و دست اندرکاران این سایت.بسیار جالب بود خلق خط چهارم و تفسیر آن و چه بی صبرانه منتظر چنین خطی از شمس زمان بودم(بودیم).آرزوی توفیق و سلامتی روز افزون برای شما عزیزان دارم.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *