هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان!!؟
ایوان مداین را، آیینهی عبرت دان!
…چندین تن جباران، کاین خاک فرو خورده است
این گرسنه چشم آخر، هم سیر نشد ز ایشان
#خاقانی (۵۷=۵۹۵-۵۲۰ه.ق/ ۱۱۹۸-۱۱۲۶م)
از ضعفهای انسانی
عبرت ناپذیری خودکامگان
سماجت دور باطل، در تکرار بدخیم خطاهای فاجعه بار!؟
سوکمندانه، انسانها، اصولا بیشترعصیانگر اند، تا عبرت پذیر!!؟ سخن کلام مجید است که میفرماید:
هان ای انسان، چه چیز تو را، نسبت به پروردگار کریمت مغرور ساخته است؟! ( سورهی انفطار=۸۲/ آ ۶)
لکن، این غرور و عبرت ناپذیری، بویژه در مورد خودکامگان، به حداکثر عصیانگری، به افراط میگراید.
به دیگر سخن، بیماری فراگیر همهی” فرعون صفتان”، “دجّال”ها،” نسناس”ها، “خنّاس”ها، ” #خودکامگان “، به تعبیر غربیان ” #دیکتاتور”ها، در پند ناپذیری از اشتباههای انسانهای همسان خود، معمولا، بیشتر با شومی و بدخیمی، آشکار میشود.
زبان حال بیشتر از خودکامگان است که:
_ نه، نه! من، هرگز، آن اشتباه را، مرتکب نخواهم شد!!!
آری، خودکامگان، شاید، احتمالاً آن خطای همسان را، عینا، مرتکب نشوند. لکن، بهاحتمال قوی، غالبا، خطاهای فاجعه بارتری را، مرتکب خواهند شد. برای روشن شدن این گزاره، توجه شما را، به گفتاری دربارهی ارتباط “فیلم و جنایت “جلب میکنیم.
“…بسیاری از هواداران فیلم و سینما، معتقدند که فیلمهای جنایی، نه تنها موجب وقوع هیچ گونه جنایتی نمیشود، بلکه، پا را نیز از این حد فراتر نهاده، آن را یکی از موانع مهم شیوع، و پیشگیری از پیشامد جرم و جنایت میدانند. استدلال اساسی این افراد که غالباً تهیه کنندگان فیلم، و سایر وسایل تفریحی اند، این است که در سینما و تلویزیون، هیچ گاه یک جنایت خوش فرجام، و جانی کامکار، به تماشاچیان عرضه نمیشود. تبهکار، همواره محکوم پنجهی عدالت میگردد. از اینرو بنا بر دعوی آنان، چنین عرضه داشتهایی، بیشتر موجب عبرت است، تا جنایت. زیرا، در فیلمها جنایت، مثمر فائده و ثمری نیست.
متاسفانه، این منطق از نظر روانشناسی، کاملا سست و، نادرست است. زیرا، تمام افراد بشر از نظر هوش، مافوق یا نزدیک به حد وسط نیستند که بتوانند “فرجام اندیش” بوده، طبق منطق و نمونهی استدلال سوداگران فیلم به تعقل پردازند، و از مکافات عمل انسان تبهکار، در پایان کار، درس عبرت گیرند. بسیاری از افراد، در جهانی مادون “منطق ارسطویی” و استدلال برهانی زندگی می کنند…
افزون بر این در بسیاری از موارد، عامل ” خودخواهی” و”خود برتر بینی” افراد، در خنثی کردن اثر مثبت اخلاقی فیلمها، مزید بر علت می گردد. #خود_برتر_بینی ، غالباً مانع از آن است که ما از اشتباه دیگران، عبرت بگیریم. بویژه اگر حس کنجکاوی و علاقهی شدید، نسبت به چیزی در ما برانگیخته شده باشد. در چنین مواقعی، بسیاری از افراد تماشاگر دستخوش وسوسههای #حس_خود_برتر_بینی شده، می اندیشند” تبهکار ناکام فیلم” در اثر کمی دقت یا مهارت و زیرکی، شکست خورده است. لکن آنان _البته به گمان خودشان_ بالا تر از آنند که دچار لغزش و خطا گردند. پند و عبرتی که ممکن است تماشاگر، از شکست تبهکار ناخوش فرجام فیلم بگیرد، گاه تنها محدود به این می شود که از بی احتیاطی و اشتباهی که مجرم در حین ارتکاب جرم مرتکب شده است، احتراز جوید. تا به اصطلاح، رازش فاش نگردد.
اما اشتباهات دیگری، نادانسته و نخواسته مرتکب میشوند که منجر به گرفتاریهای بد فرجامی میگردند.
بدین ترتیب مثلی است مشهور که میگوید: جنایتکاران همه سر و ته یک کرباسند، هرچند رنگ کرباسها متفاوت باشد. یا بنابر مثل دیگر، خر همان خر است، فقط پالانش عوض شده است.”
منبع : #کتاب_روح_بشر ، گفتار #انسان_تماشاگر، تهران: عطایی، ۱۳۳۹، صص+۳۰۷
شاهد مثالی از تاریخ :
“استالین : من آن اشتباه را نمیکنم.”
“در حالیکه سال ۱۹۳۷ به پایان خود نزدیک میشد، #استالین می توانست به عقب و به ابتدای راه، یعنی بیست سال قبل بنگرد. در آن زمان بنظر میرسید که دیگر مدتی زیاد برای رسیدن به “سرزمین موعود سوسیالیسم” نمانده است. ولی چند سال بعد، دیگرحتی رسیدن به این سرزمین، ناممکن به نظر میرسید…
استالین، در گفتگو با سازندگان فیلم #ایوان_مخوف (زندگی۵۳ = ۱۵۸۴-۱۵۳۰/سلطنت ۳۷ = ۱۵۸۴- ۱۵۴۷) ، به #آیزنشتاین (۱۸۹۸ – ۱۹۴۸)_کارگردان فیلم ایوان مخوف_ گفت:_
” یکی از اشتباهات تزار ایوان مخوف این بود که، کار پنج خانوادهی فئودال بزرگ را، نساخت.”
استالین، اشتباه تزار محبوب خود را، تکرار نمیکرد، و هر قدر لازم میدانست آدم میکشت. اما،… سرانجام دریافت که کشور، بیش از این تحمل و طاقت کشتار ندارد، و ادامهی کشتار بیشتر_تکرار نکردن اشتباه ایوان مخوف؟؟!!_کشور را بهجای سازندگی، به نابودی خواهد کشید.”
منبع : #زندگینامه_استالین ، #ادوارد_رژینسکی ، ترجمهی مهوش غلامی ، تهران : اطلاعات ، ۱۳۹۰، صص۶۶۷تا ۶۶۸.
ویرایش اول در کانال تلگرام فردا شدن امروز-۲۲تیرماه ۱۳۹۷/ ۱۴ جولای ۲۰۱۸
پنجشنبه ۱ اسفند ۹۸/ ۲۰ فوریه ۲۰۲۰- و این سلسله گفتارها، همچنان ادامه دارد
این گفتار را چگونه ارزیابی می کنید؟ لطفا ستارهها را، طبق خط فارسی از راست به چپ، انتخاب فرمایید ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ ضعیف، معمولی، متوسط، خوب، عالی
متوسط ۴.۵ / ۵. ۱۵
با سلام و تشکر، از این که بالاخره، امکان کامنت مستقیم و دیالوگ برقرار شد.!
ماشاءالله استاد اونقدر جامع/کامل به مسائل میپردازند، که حداقل برای بنده جایی برای سوال، یا شک در مسائل مطروحه باقی نمیمونه، چه برسه به مباحثه؛ مجادله که جای خود دارد !
هر چند، حتما هستند کسانی که نقطه نظرهای خاص و حتی مقابلی/مخالفی داشته باشند، که مطمئنا استاد نیز، با حوصله و دقت تمام، و مثل همیشه با منطق روشنگرانه پاسخگو خواهند بود و همین تبادل/تضارب افکار و عقاید هم، حتما مثل خود مطالب خواندنی و پر ثمر خواهد بود.
راستش من خودم سالها در مطبوعات در بخش مخوف حوادث مشغول بودم (از اوایل دهه ۶۰ شمسی تا اواسط دهه ۷۰) و هنوز هم طبق عادت، پیگیر اخبار حوادثی مخصوصا جنایی/مکافاتی هستم، و همیشه دوسویه فکر میکردم که آیا اخبار/گزارش حوادثی میتونه پیشگیرانه و یا بر عکس تاثیرگذارانه منفی برای افراد/افکار منفی باشه و یا حتی امکان تاثیر نامناسب روانی برای خوانندگان معمولی و…داشته باشه؟!
خوشبختانه، با خواندن تحلیل مستدلانه استاد پاسخم را گرفتم؛ هر چند شاید دیر فهمیدم. اما خوبیش اینه که بالاخره فهمیدم؛ و خوشبختانه چون هیچوقت برای فهمیدن،حتی در زمان احتضار، دیر نیست پس خوشحالم از این درک ناب/نادر!
من نیز به نوبه خودم، از دست اندرکاران و پدیدآورندگان عالم و پر تلاش این وبسایت، کمال تشکر را دارم. چرا که کار عالمانه شان همانا “ثبت جریده عالم(یست)” که خود عالمیست!!
به امید دوام و قوام مقامتان، از استاد نکو گرفته، تا نکو قدردانان افکار/افراد نکو؛ سپاس فراوان.
آقا مجتبای عزیز!
شرح وافی و کافی شما نیز، چندان کامل است که نیازی به توضیح بیشتر نیست. ایکاش، دست کم، یک صدم از خوانندگان گرامی ما، همانند شما، جامع و مانع، اظهار نظر میکردند و هرگز نگران نبودند که با اینگونه اظهارنظرها، چیزی از شخصیتشان کاسته میشود. از شخصیت شما، نه تنها چیزی کاسته نشده است، بلکه فروتنی را تا حدی با ادب، بجایی رساندهاید که به نوعی فراتنی والا رسیده اید! و البته صوفیان صفا، معمولا، این چنین اند!؟! با سپاس و ابراز ارادت- خط چهارم
شاد و سلامت باشید.
با تشکر از وفای بیش از کافی شما؛ کمترین انجام وظیفه بود در برابر بیشترین عهد وفای وافی خط چهارمیتان، بعد از عبور از خط(خطوط) نا-مفهوم/-معقول سوم، که در روشنبینی راه گم کردگان تاریک زمانه کاریست کارستان.
خط چهارم مخصوصا برای نسل چهارم بسیار راه-/فکر-گشاست در برابر اینهمه پرا[فرا]کنده گویی تاریخی/فرهنگی/…./سیاسی، که خط چهارم سره را از ناسره مشخص میسازد.
و اما در مورد نظر ندهندگان، بی هیچ داوری و حتی پیش/بیش داوری، بنطرم شاید بدلیل همانا فرهنگ مرسوم/مرسوب سکوت خود درون بینی و سقوط در ورطه پیچیدگی های هزار توی افکار در برابر گنگی تاریخ باشد که خود حکایتیست مفصل؛ حتما استاد بهتر از هر کسی مبین علمی و روانکاوانه آن خواهند بود.
(البته با عذرخواهی از نظر ندهندگان ک حتما همه آنگونه نیستند، به همین خاطر با شک گفتم “شاید”؛ پس حتما نشاید اینگونه بینی در مورد همه خوانندگان خوش بین خط چهارمی و در ادمه حتما از نقطه نظرات بیشتری مستفیض خواهیم شد.)
{تاکید==》با احترام فراوان نیز به نظرندهندگان عزیز که سکوت محترمشان حتما سرشار از ناگفته هاست؛ اما چون انتخاب چهارمین خطشان نشان از فرهیخته بینی(شان) دارد، بنابراین سکوتشان نیز حتما محترم از نوع واجب تا وافر ناگفتنی!}
ای کاش میدانستیم چند نفر دیگر از خوانندگان گرامی ما، همنظر با شما هستند. لکن، بنا بر غریزه میدانیم که همنظران شما کم نیستند. اما چه کنیم که همه مانند شما دست و دلباز هم نیستند که نظر خویش را با ما در میان بگذارند. بدبختانه، بسیاری از هموطنان باهوش و حتی فرهیختهی ما، کمی در اظهار نظرها، بخل میورزند.
با اینهمه، سپاس بر شما که اظهار نظر کردید. و تشکر از آنان که خواندهاند، خوش یافتهاند، ولی از واکنش خودداری ورزیدهاند. شاید هم بخاطر شیوع ویروس کرونا باشد، که مبادا، دیگران هم وابگیرند!؟!؟ نه انشاءالله که اینطور نیست. – خط چهارم
اولین لقمه فست فود معرفتی خط چهارم ،مصداق بارز “خیر الکلام ما قل و دل” بود …هر چند که ما به نیکی میدانیم: بیهوده سخن بدین درازی نبود و…..
ارتباط بین تماشاگران هنر هفتمی و روانشناسی جرم ،دیکتاتورهای خودکامه، و بیان عبرت ناپذیری خودکامگان، هوشمندانهترین، و در عین حال قابل فهم ترین مقدمه برای رسیدن به والاترین نتیجه ها بود …..سپاس از کار گروهی کم نظیر تون که بی دریغ و بی چشمداشت در اختیار خوانندگانتون قرار میدین .