_اگر ما، به پادشاهان بزرگ خود، افتخار نورزیم، پس به چه چیز دیگر، میتوانیم افتخار کنیم؟؟؟!
Category: خود برتر بینی خودکامگان
گفتار شمارهی ۲۲۱_ یک کلمهی جادویی، و یک انقلاب بیسابقهی مردمی؟؟!!
باز هم فرهنگ، و آسیب شناسی سلطنت
گفتار شمارهی ۱۸۸B _خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!
من دگرم، یا دگر شدست جهانم؟ هست جهانم همان و، من نه همانم!؟… آینهام من، اگر تو زشتی، زشتم ور تو نکویی، نکوست سیرت و سانم #ناصر_خسرو، قصاید *** آینه؟! گر نقش تو بنمود، راست!؟ خود شکن! آئینه شکستن، خطاست!!؟ #منسوب_به_نظامی *** من که چنین عیب شمار توام!؟: _در بد و نیک آینه دار توام… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۱۸۸B _خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!
گفتار شمارهی ۱۹۰_ زمان سعادت؟!
سحرخیزی؟!، یا شب زنده داری؟!، کدامیک ؟ضامن سعادت و کامروایی انسان است
سفر به فضا، و فاصله گرفتن از زمان و مکان زمین، و بی اعتباری ارزش زمان های تقویمی !؟
و سرانجام،
از انقلاب های صنعتی و دیجیتال، و اثرات آن بر سعادت و کامروایی انسانها، تا کرونا و جنبه های مثبت آن!؟
گفتار شمارهی ۱۸۸A_خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!
ماهیت وفاداری، به نظام سلطنت چیست؟؟!!
خدمتگزاران نظام سلطنت، واقعا، چقدر نسبت به آن، صادق و صمیمی بوده اند؟؟!!
مومن، یا منافق؟!
گفتار شمارهی۱۸۳D _جدال رنگها …_ و آنها، چرا انقلاب کردند؟!
عشقهایی کز پی رنگی بود، عشق نبود، عاقبت ننگی بود #مثنوی، دفتر اول چون که بیرنگی اسیر رنگ شد موسوی با عیسوی در جنگ شد #مثنوی، دفتر اول خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد #حافظ، غزل ۱۵۵ به آب زمزم و کوثر سپید… ادامه خواندن گفتار شمارهی۱۸۳D _جدال رنگها …_ و آنها، چرا انقلاب کردند؟!
گفتار شمارهی ۱۸۷_ناهماهنگی خواستها و امکانات
خوش بود تا “محک تجربه” آید به میان!!؟ تا سیهروی شود، هرکه در او، غش باشد!!؟ #حافظ خانلری: غزل شمارهی ۱۵۵ نه هر که چهره بر افروخت، دلبری داند؟؟! نه هر که آینه سازد، سکندری داند؟؟! نه هر که طرف کله، کج نهاد و، تند نشست؟؟! کلاه داری و، آیین سروری داند؟؟! #حافظ، غزل شمارهی… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۱۸۷_ناهماهنگی خواستها و امکانات
گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی
خود حال دلی ، بود، پریشان تر ازین؟ یا واقعهئی، بی سر و سامانتر، ازین؟ اندرعالم، که دید، محنت زدهای، سر گشتهی روزگار، حیرانتر ازین ؟! #مقالات_شمس_تبریزی من، گنگ خوابدیده و، خلقی، تمام کر!!؟؟ من، عاجزم، ز… ادامه خواندن گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی
گفتار شماره ی ۶۲*_آیا عبرت می پذیرند؟
هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان!!؟ ایوان مداین را، آیینهی عبرت دان! …چندین تن جباران، کاین خاک فرو خورده است این گرسنه چشم آخر، هم سیر نشد ز ایشان #خاقانی (۵۷=۵۹۵-۵۲۰ه.ق/ ۱۱۹۸-۱۱۲۶م) از ضعفهای انسانی عبرت ناپذیری خودکامگان سماجت دور باطل، در تکرار بدخیم خطاهای فاجعه بار!؟ سوکمندانه،… ادامه خواندن گفتار شماره ی ۶۲*_آیا عبرت می پذیرند؟