گفتار شماره‌ی ۱۹۹_ اصالت رفتار، یا موقعیت ساختار؟؟!

اثر استبداد سلطنتی، در شرطی شدن تفرقه جویی، در میان افراد یک ملت _
اصالت رفتار؟، یا موقعیت ساختار؟

گفتار شماره‌ی ۱۸۸B _خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!

من دگرم، یا دگر شدست جهانم؟ هست جهانم همان و، من نه همانم!؟… آینه‌ام من، اگر تو زشتی، زشتم ور تو نکویی، نکوست سیرت و سانم #ناصر_خسرو، قصاید *** آینه؟! گر نقش تو بنمود، راست!؟ خود شکن! آئینه شکستن، خطاست!!؟ #منسوب_به_نظامی *** من که چنین عیب شمار توام!؟: _در بد و نیک آینه دار توام… ادامه خواندن گفتار شماره‌ی ۱۸۸B _خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!

گفتار شماره‌ی ۱۹۰_ زمان سعادت؟!

سحرخیزی؟!، یا شب زنده داری؟!، کدامیک ؟ضامن سعادت و کامروایی انسان است

سفر به فضا، و فاصله گرفتن از زمان و مکان زمین، و بی اعتباری ارزش زمان های تقویمی !؟
و سرانجام،
از انقلاب های صنعتی و دیجیتال، و اثرات آن بر سعادت و کامروایی انسانها، تا کرونا و جنبه های مثبت آن!؟

گفتار شماره‌ی ۱۸۸A_خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!

ماهیت وفاداری، به نظام سلطنت چیست؟؟!!
خدمتگزاران نظام سلطنت، واقعا، چقدر نسبت به آن، صادق و صمیمی بوده اند؟؟!!
مومن، یا منافق؟!

گفتار مکرر شماره‌ی۱۸۳c :سحبان وائل، حسرت من دلخواه الگویی سعدی، در معماری سخن

…که از تدبیر ما رای تو بیش است همه گفتار تو بر جای خویش است وزان پس گر دلش اندیشه سفتی سخن با او نسنجیده نگفتی سخن باید بدانش درج کردن چو زر سنجیدان آنگه خرج کردن #نظامی، خمسه، خسرو و شیرین کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی که… ادامه خواندن گفتار مکرر شماره‌ی۱۸۳c :سحبان وائل، حسرت من دلخواه الگویی سعدی، در معماری سخن

گفتار ۱۸۳B _ مکرر : گنجینه‌ی واژگان فعال، و واژگان انفعالی ذهن انسانی

در مکتب حقایق، نزد ادیب عشق هان ای پسر! بکوش، که صاحب خبر شوی #حافظ درس معلم ار بود،زمزمه‌ی محبتی جمعه به مکتب آورد، طفل گریز پای را #نظیری_نیشابوری  اُطلُبوا العِلمَ ولَو بِالصِّینِ:  دانش را طلب کنید، اگرچه در چین، دورترین نقطه، در شرق اقصی باشد. حدیث منسوب نبوی(ص)  مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً : هر کس،… ادامه خواندن گفتار ۱۸۳B _ مکرر : گنجینه‌ی واژگان فعال، و واژگان انفعالی ذهن انسانی

گفتار شماره‌ی ۱۸۷_ناهماهنگی خواست‌ها و امکانات

خوش بود تا “محک تجربه” آید به میان!!؟ تا سیه‌روی شود، هرکه در او، غش باشد!!؟ #حافظ خانلری: غزل شماره‌ی ۱۵۵ نه هر که چهره بر افروخت، دلبری داند؟؟! نه هر که آینه سازد، سکندری داند؟؟! نه هر که طرف کله، کج نهاد و، تند نشست؟؟! کلاه داری و، آیین سروری داند؟؟! #حافظ، غزل شماره‌ی… ادامه خواندن گفتار شماره‌ی ۱۸۷_ناهماهنگی خواست‌ها و امکانات