گفتار شماره‌ی۱۸۳D _جدال رنگ‌ها …_ و آنها، چرا انقلاب کردند؟!

جدال رنگ‌ها

عشق‌هایی کز پی رنگی بود، عشق نبود، عاقبت ننگی بود #مثنوی، دفتر اول چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد موسوی با عیسوی در جنگ شد #مثنوی، دفتر اول خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد #حافظ، غزل ۱۵۵ به آب زمزم و کوثر سپید… ادامه خواندن گفتار شماره‌ی۱۸۳D _جدال رنگ‌ها …_ و آنها، چرا انقلاب کردند؟!

گفتار شماره‌ی ۱۸۳A* _شومی، و بدفرجامی عاقبت شاهان، و افتخار به ننگ‌ها، و نیرنگ‌ها

خلاف رای سلطان، رای جستن؟! به خون خویش، باید دست شستن اگر خود، روز را گوید شب‌است این بباید گفتن: این هم، ماه و پروین! #گلستان، باب اول/ح۳۱ ده درویش!؟ در گلیمی، بخسبند!! و دو پادشاه!؟، در اقلیمی، نگنجند!!؟ #گلستان ، باب اول= در سیرت پادشاهان/ ح۳ گدای بی‌حیا؟؟! : آن شنیدستی که روزی، زیرکی… ادامه خواندن گفتار شماره‌ی ۱۸۳A* _شومی، و بدفرجامی عاقبت شاهان، و افتخار به ننگ‌ها، و نیرنگ‌ها