ای مگس! عرصهی سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و، زحمت ما میداری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و، فریاد چرا میداری؟
حافظ، غزل ۴۴۹
_شاهدی غیبی در “دیکتاتوری ذهنی”
از دگرباشان جنسی:
معمولا، در بحث ها و گفتگوهایی که گوینده به تایید نیازمند است، گهگاه پیش میآید که بدون آگاهی یا برنامهریزی شده، ناخوانده، شخصی از راه میرسد، یا ناخواسته، واقعهای پیش میآید، که گفتهی مدعی را تایید میکند. غالباً، در چنین مواردی گفته میشود که:
“این هم شاهدی که از غیب رسید!”
هنگامی که ما مشغول تنظیم گفتارهایی دربارهی “دیکتاتوری ذهنی” بودیم، یکباره، خبری از فردی از “دگرباشان جنسی”، بصورت شاهدی غیبی فرا رسید، که بیش از تمام موارد دیگر، عمق دیکتاتوری ذهنی را نشان میدهد. یعنی عمق این دیکتاتوری ذهنی، حتی نسبت به جنسیت افراد، و رفتار جنسی آنان، به صورت دگر باشان، عمیقتر است.
در خبری که در زیر، عین آن را از وبسایت یورونیوز فارسی، مشاهده خواهیم کرد، آمده است که، شخصی که هنگام زایمان کودکش،“زن” بوده است، پس از زایمان خود، باحتمال قوی، با جراحی یا به هر صورت دیگری، تغییر جنسیت میدهد، و بگونهی یک “مرد” ظاهر می شود، و به زندگی خود ادامه می دهد.
این شخص، هنگام درخواست شناسنامه، برای فرزندش، میخواهد که او را نه بعنوان “مادر کودک”، بلکه به عنوان “پدر کودک”، در شناسنامه فرزندش، قید نمایند.
ادارهی ثبت احوال انگلستان، از اجابت چنین درخواستی، خودداری می ورزد. ظاهراً به اصرار این “مادر پدر شده” ماجرا به دادگاه میکشد، و دادگاه عالی انگلستان، مادر بودن او را در هنگام زایمان تایید میکند. و درخواست شخص مادر را، مبنی بر این که به عنوان پدر، در شناسنامهی فرزندش ثبت شود، رد می نماید.
نکتهی عمیق دیکتاتوری ذهنی، در اینجا آشکار می شود که:
این شخص فراجنسی، سرانجام، روزی باید، برای فرزندش وضع خود را، توضیح دهد که چطور میشود که او، مادر باشد، در حالیکه مرد است. و اگر مادر فرزندش نیست، پس مادر او، چه کسی است؟؟!
برای یک دگرباش جنسی، چه تفاوت می کند، که فرزندش بداند که هنگام تولد، شخص مربوط مادرش بوده است، و او را زاییده است، یا مادرش فرد دیگری است، و او، پدر همان کودک است؟؟!! در هر صورت، او یک “دگرباش جنسی” است، چه زن باشد، چه مرد!
لکن، ملاحظه میکنیم که چون در وقت درخواست شناسنامه، او بصورت مرد درآمده بوده است، اصرار دارد که نامش بعنوان “پدر” در شناسنامهی فرزندش ثبت گردد_ یک پدر فراجنسی، یا دگر باش، و نه “مادر”!؟
آیا فردی که نسبت به کل جامعه، از جملهی چند درصدیها بشمار می رود، هنوز در عمق روحش، “پدر سالاری”، بر “مادر سالاری” ترجیح دارد؟؟!! و او، نمیخواهد، که در این مورد، “زن” محسوب شود، و مادرش بنامند؟؟!!
آیا دگرباش جنسی، که خود از تعصب و پیشداوری جامعهی عادی، در رنج است، باز خود در پیشداوری ترجیح پدر به عنوان مرد، بر مادر به عنوان یک زن، تحت تاثیر پیشداوری پر تعصب جامعهی مخالف خویشتن قرار نگرفته است؟؟!!
در هر حال، این چه اصرار و هوس سهمناکی است، که ذهن فعلی او، به او دیکته می کند، که تو باید حتی هنگام زاییدن کودکت، مرد تلقی شوی، نه زن!!؟؟ و در نتیجه، باید اصرار ورزی که در شناسنامهی فرزندت، تو را بعنوان “پدر” ثبت نمایند، و نه “مادر”؟؟!!
میبینم که “دیکتاتوری ذهنی”، چگونه عمیق تر از دیگر ضوابط برابری جنسی زن و مرد، یا مرد سالاری و تحقیر زن، و امثال آن حکمفرماست.
با این مقدمه، خبری را که یورونیوز فارسی گفته است، و سپس در ظرف یکی دو هفتهی گذشته، در بیبیسی، و دیگر فرستندههای مهم نیز پخش شده است، در اینجا مرور می کنیم:
“۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹/ ۴ مهر ۹۸
دادگاه بریتانیا: “مرد” تراجنسیتی، که نوزادی را به دنیا آورده، “مادر” او است.
دادگاه بریتانیا حکم داد، که نام مردی ترا جنسیتی ، که نوزادی را در این کشور به دنیا آورده بود، باید به عنوان “مادر” او ثبت شود.
این مرد تراجنسیتی که، “فِرِدی مَک کانِل” نام دارد، درخواست کرده بود، که نام او به عنوان “مادر” نوزاد ثبت نشود. با این حال، دادگاه، رای داد که نام او باید به عنوان “مادر” نوزاد ثبت شود.
فردی مک کانل ۳۲ ساله که هنگام زایمان، زن بوده است، از سال ۲۰۱۸ تاکنون، به عنوان یک مرد زندگی کرده است. او، پیش از آن توانسته بود، بطور طبیعی باردار شود.
“مک کانل”، نوزاد خود را در سال ۲۰۱۸، یعنی همان سالی، که از نظر قانونی از زن به مرد تغییر جنسیت داد، به دنیا آورد.
این مرد تراجنسیتی، با شکایت به دادگاه، به دنبال این بود، تا نامش به عنوان “پدر” نوزاد ثبت شود. بنا به حکم دادگاه بریتانیا، بین جنسیت افراد و موقعیت آنها، به عنوان پدر یا مادر، تفاوت وجود دارد.
طبق تصمیم دادگاه بریتانیا، هر چند جنسیت مرد تراجنسیتی، اکنون “مرد” ثبت شده است، اما نقش او در روند به دنیا آوردن فرزندش، باعث میشود که “مادر” فرزندش محسوب شود._یورونیوز فارسی(farsi.euronews) کد خبر :۱۵۷۶۱۰”
متن خبر دربارهی “فردی مک کانل”، فاقد پارهئی اطلاعات است که ما را از داشتن تفسیر کاملتری از موضوع محروم می دارد. از جمله این که هیچ اشاره نشده است که این نوزاد، پسر بوده است یا دختر؟! چون نحوهی تولد او، در آینده در پسر بودن یا دختر بودن او، تفاوتهایی را پدید می آورد که اینک از درک آن محرومیم!!؟
موضوع مهم دیگر این که مورد پدر حقیقی نوزاد مجهول است. آیا “مک کانل”، که “خانم-آقا”ست_ یعنی بانویی که مرد شده است_ ناچار با مردی در ارتباط بوده است که نتیجهی ارتباط خصوصی آنها، منجر به تولد نوزادی گشته است؛ آیا احتمالا شوهر قبلی فردی مک کانل، که پدر واقعی بچه محسوب می شود، در زمانی که دادگاه تشکیل شده است در دادگاه حضور داشته است یا نه؟؟! فردی مک کانل را در شناسنامهی نوزاد، به نام مادر ثبت کرده اند، در اینصورت جای پدر واقعی اش معلوم نیست چه نوشته شده است؟! در نتیجه این نوزاد، وقتی که بزرگ شود، با وجود آن که ظاهرا دو پدر دارد، از داشتن پدر واقعی محروم خواهد بود، و همچنین از پرستاری یک مادر واقعی نیز، محروم مانده است!!؟ یعنی این کودک از دو عنصر لازم تربیتی_ پدر و مادر واقعی_ بی بهره بوده است. و خود این ناکامی، بارهای سنگینی، در آینده، بویژه از نظر عاطفی بر او تحمیل خواهد نمود!!؟
در تصویر دیگری مردی را می بینیم که ظاهرا حامله است، آیا او نیز شوهر داشته است؟! یا در رابطهئی آزاد، حامله شده است؟! این مرد نیز یک “آق-بانو”ست_ آقایی که بانو شده است!؟ تکلیف فرزند او چه خواهد شد؟ بدون پدر یا بدون مادر، یا بدون هر دو، پرورش می یابد؟!
در هر حال، اینان، ضد سیستم اند!؟ نظام موجود آنها را چنانکه می خواهند نمی پذیرد، و آنان نیز با دشواری عدم پذیرش در نظام موجود، مجبور به ادامهی زندگی هستند، با رنج ها و ناکامیهای حاصل از آن!
آیا در زیر فلک خورشید، هنوز، چیزی عجیبتر، از این عجایب المخلوقات وجود دارد؟؟
مردانی که باردار شده، و فرزند زائیدهاند!
تاریخ انتشار در سایت خط چهارم با تجدید نظر و اضافات: پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲/ ۲۹ فوریه ۲۰۲۴
این گفتار پیشتر با شمارهی ۱۶۷، به تاریخ دوشنبه ۱۵مهر ۹۸/ ۷ اکتبر۲۰۱۹، در کانال تلگرام “فردا شدن امروز” منتشر شده است.
این گفتار را چگونه ارزیابی می کنید؟ لطفا ستارهها را، طبق خط فارسی از راست به چپ، انتخاب فرمایید ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ ضعیف، معمولی، متوسط، خوب، عالی
متوسط ۵ / ۵. ۵
با عرض سلامی دیگر خدمت استاد بزرگوار،
گفتار شما چشمان خوانندگان را تیز میکند و به آنها دیدی عمیق تر میبخشد.
که انحرافات جنسی تنها به ظواهر محدود نیست و از اعماق فرا دور ذهن برمیخیزد.
گویی فرمانده ای قدر قدرت و صاحب هر گونه سلاح و ابزار ما فوق هر گونه تصور در آن اعماق نشسته و به تو میگوید چگونه باشی و چگونه نمایان شوی.
این فرمانده از هر سلطان خونخواری که در تاریخ آمده جنایت کار تر است.
و چه جنایتی از این بالاتر که صفت اساسی یک موجودیت (جنسیت ) که بدون آن صفت آن موجودیت فرو خواهد ریخت، کاملا دگرگون شود و آن موجودیت به آن راضی گردد.
البته گویا این امر در قرن حاضر در حال اپیدمی شدن میباشد. یکی از اثرات «نیو مارکسیسم » که تو دیگر مفسر این دنیا و طبیعت نیستی بلکه میتوانی تغییر دهنده طبیعت باشی. حتی تغییری که ضد طبیعی باشد.
به نظر اینجانب این موضوع ارزش اختصاص دادن چندین گفتار را دارد. به عنوان مثال :
۱- نسبت ثبات جنسیتی با ساختار و سلامت جامعه
۲- علل افزایش دگرباشی در قرن حاضر
۳- مطالعه آسیب شناسانه افزایش افراد رنگین کمانی ( ترنس ، آقا-خانم، خانم-آقا، همجنس گراو …) بر ذهنیت های افراد تک جنسیتی مذکر و مونث.
و ….
مشتاقانه منتظر گفتار بعدی شما میباشم.
حسین
با سلام خدمت استاد بزرگوار که از عالمان بزرگ روزگار خود هستند ضمن تشکر از این مطالب بسیار آگاهى دهنده که فرابینى را در ذهن خواننده جرقه مى زند اینطور نتیجه مى گیرم که روابط مردان و زنان و بررسى شخصیت آنها در جامعه باید تحت اصول درست و منطقى و بکار گیرى نظرات مشاوران متخصص باشد تا باعث بهم ریختگى نظام اجتماعی نشود و عده اى ناکام و طرد شده در جامعه انگشت نما نشوند و نسل آنها مطمناً براى جامعه مشکل آفرین است .
در زیر این گنبد کبود عجیب تر از اینها هم هست و خواهد امد با اختراع هوش مصنوعی و رفتن به ستارگان و کهکشانهای دیگر. انسان خواهد توانست حتی انسان بسازد. چه تک جنسیتی چه دو یا سه جنسیتی. انسان معجون عجیبی است از تضادها چه بدنی چه روحی. با اینهمه در این هستی که عظمتش را کسی حتی نمیتواند حدس بزند انسانها چون مورچه های ریز قرمز رنگ در زیر انبوه بته های یک جنگل پر گیاه و عظیم هستند از نظر کسانی که در کهکشانهای دیگر زندگی میکنند یا خواهند کرد. ولی نباید فراموش کرد که انسان تنها توانسته است دو یا سه در صد از مغز خود را استفاده کند. شاید واقعا انسان اشرف مخلوقات است؟!!!! اینطور نیست؟