گفتار شماره‌ی ۲۰۹_تصوف عشق؟! یا، عشق تصوف؟!( میان پرده‌ی شماره‌ی ۲)

جهان، از نکته‌سنجی‌ها در روابط انسانی، سخن‌ها، و آموزه‌های نیک، چندان چیزی، کم ندارد؟؟!
بزرگترین کمبود ما، در این رهگذر_ فقر بزرگ!؟_ تنها، عمل است!؟؟: _ “عمل به آموزه‌ها، و گفته‌های باز یافته“، از زمان‌های بسیار دور است و، بس!!؟

گفتار شماره‌ی ۲۰۴_قیاس‌های مع الفارق، و زیان‌های جامعه‌شناختی‌ آن، در روابط انسانی

قیاس‌های مع الفارق، و زیان‌های جامعه شناختی آن در روابط انسانی‌

گفتار شماره‌ی ۱۹۳_ انقلاب مشروطه بحران سیاسی در قدر قدرتی سلطنت

درخت سایه دارد، ولی خداوند سایه ندارد!

/ظل الله، سایه‌ی خدا، شرک محض
ظل الله، دروغ بزرگ تاریخ ۲۵۰۰ ساله‌ی سلطنت استبدادی/ خدا سایه ندارد…

گفتار شماره‌ی ۱۸۸C _ حقیقت ناتمام، گمراه کننده‌تر از دروغ تمام!؟

بازیابی و باز سازی حافظه‌ی تاریخی در باره‌ی رابطه‌ی سلطنت و دین، بویژه در عصر پهلوی، در قالب پاسخ به یک سئوال: حقیقت های تاریخی را در مستندها و فیلم ها بجوییم، یا در کتاب ها و اسناد تاریخی؟!

گفتار شماره‌ی ۱۸۸B _خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!

من دگرم، یا دگر شدست جهانم؟ هست جهانم همان و، من نه همانم!؟… آینه‌ام من، اگر تو زشتی، زشتم ور تو نکویی، نکوست سیرت و سانم #ناصر_خسرو، قصاید *** آینه؟! گر نقش تو بنمود، راست!؟ خود شکن! آئینه شکستن، خطاست!!؟ #منسوب_به_نظامی *** من که چنین عیب شمار توام!؟: _در بد و نیک آینه دار توام… ادامه خواندن گفتار شماره‌ی ۱۸۸B _خدمتگزاران نظام سلطنت، صادق؟!، یا منافق؟!