خوش بود تا “محک تجربه” آید به میان!!؟ تا سیهروی شود، هرکه در او، غش باشد!!؟ #حافظ خانلری: غزل شمارهی ۱۵۵ نه هر که چهره بر افروخت، دلبری داند؟؟! نه هر که آینه سازد، سکندری داند؟؟! نه هر که طرف کله، کج نهاد و، تند نشست؟؟! کلاه داری و، آیین سروری داند؟؟! #حافظ، غزل شمارهی… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۱۸۷_ناهماهنگی خواستها و امکانات
Tag: اوریانا_فالاچی
گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی
خود حال دلی ، بود، پریشان تر ازین؟ یا واقعهئی، بی سر و سامانتر، ازین؟ اندرعالم، که دید، محنت زدهای، سر گشتهی روزگار، حیرانتر ازین ؟! #مقالات_شمس_تبریزی من، گنگ خوابدیده و، خلقی، تمام کر!!؟؟ من، عاجزم، ز… ادامه خواندن گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی