خلاف رای سلطان، رای جستن؟! به خون خویش، باید دست شستن اگر خود، روز را گوید شباست این بباید گفتن: این هم، ماه و پروین! #گلستان، باب اول/ح۳۱ ده درویش!؟ در گلیمی، بخسبند!! و دو پادشاه!؟، در اقلیمی، نگنجند!!؟ #گلستان ، باب اول= در سیرت پادشاهان/ ح۳ گدای بیحیا؟؟! : آن شنیدستی که روزی، زیرکی… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۱۸۳A* _شومی، و بدفرجامی عاقبت شاهان، و افتخار به ننگها، و نیرنگها
Tag: اتحاد_ارتجاع_سرخ_و_سیاه
گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی
خود حال دلی ، بود، پریشان تر ازین؟ یا واقعهئی، بی سر و سامانتر، ازین؟ اندرعالم، که دید، محنت زدهای، سر گشتهی روزگار، حیرانتر ازین ؟! #مقالات_شمس_تبریزی من، گنگ خوابدیده و، خلقی، تمام کر!!؟؟ من، عاجزم، ز… ادامه خواندن گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی