گفتار مکرر شماره‌ی۱۸۳c :سحبان وائل، حسرت من دلخواه الگویی سعدی، در معماری سخن

…که از تدبیر ما رای تو بیش است همه گفتار تو بر جای خویش است وزان پس گر دلش اندیشه سفتی سخن با او نسنجیده نگفتی سخن باید بدانش درج کردن چو زر سنجیدان آنگه خرج کردن #نظامی، خمسه، خسرو و شیرین کنونت که امکان گفتار هست بگو ای برادر به لطف و خوشی که… ادامه خواندن گفتار مکرر شماره‌ی۱۸۳c :سحبان وائل، حسرت من دلخواه الگویی سعدی، در معماری سخن

گفتار شماره‌ی ۱۸۳A* _شومی، و بدفرجامی عاقبت شاهان، و افتخار به ننگ‌ها، و نیرنگ‌ها

خلاف رای سلطان، رای جستن؟! به خون خویش، باید دست شستن اگر خود، روز را گوید شب‌است این بباید گفتن: این هم، ماه و پروین! #گلستان، باب اول/ح۳۱ ده درویش!؟ در گلیمی، بخسبند!! و دو پادشاه!؟، در اقلیمی، نگنجند!!؟ #گلستان ، باب اول= در سیرت پادشاهان/ ح۳ گدای بی‌حیا؟؟! : آن شنیدستی که روزی، زیرکی… ادامه خواندن گفتار شماره‌ی ۱۸۳A* _شومی، و بدفرجامی عاقبت شاهان، و افتخار به ننگ‌ها، و نیرنگ‌ها

گفتار شماره‌ی ۱۸۵*_انکار مدعی

باز آ! باز آ! هر آنچه هستی، باز آ!؟ گر کافر و، گبر و، بت پرستی، باز آ!؟ : _این درگه ما!؟ درگه نومیدی نیست!!! : _صد بار!؟ اگر، توبه شکستی؟!  ‏باز آ!!!  منسوب به #ابوسعید_ابوالخیر (۸۳=۴۴۰-۳۵۷ه.ق/ ۱۰۴۹-۹۶۷م) نصیحت گوش کن جانا! که از جان دوستر دارند، جوانان سعادتمند، پند “پیر دانا” را #حافظ، غزل… ادامه خواندن گفتار شماره‌ی ۱۸۵*_انکار مدعی

گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی

خود حال دلی ، بود، پریشان تر ازین؟ یا واقعه‌ئی، بی سر و سامان‌تر، ازین؟ اندرعالم، که دید، محنت زده‌ای، سر گشته‌ی روزگار، حیران‌تر ازین ؟! #مقالات_شمس_تبریزی       من، گنگ خوابدیده و،     خلقی،           تمام کر!!؟؟                 من،    عاجزم، ز… ادامه خواندن گفتار شماره ی ۶۳* _ عصر شمس تبریزی، میراث تلخ نظام شاهنشاهی