چو کاوه برون شد ز درگاه شاه(=ضحاک) بر او انجمن گشت بازارگاه همی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی داد خواند از آن چرم، کآهنگران پشت پای بپوشند هنگام زخم درای همان کاوه، آن بر سر نیزه کرد همان گه، ز بازار برخاست گرد… چو آن پوست، بر نیزه بر دید کِی(=فریدون)… ادامه خواندن گفتار شمارهی۲۴۵_باز هم عمل، و عکس العمل!!؟
گفتار شمارهی ۲۴۴_تعهد پزشکی بقراطی، و تعهد اجتماعی روشنفکری
“صاحبدلی” به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را!!گفتم میان عالِم و، عابد، چه فرق بود؟؟!!تا اختیار کردی از آن(عابد)، این فریق را؟؟گفت: آن(عابد)، گلیم خویش، بدر میبرد ز موجوین(عالِم) جهد میکند، که رهاند “غریق” راسعدی، گلستان ، باب ۲/ح۳۷ _روشنفکری، رکن برتر انسانی، در بلندای زمان آینده در گفتار پیشین_گفتار شمارهی ۲۴۳… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۲۴۴_تعهد پزشکی بقراطی، و تعهد اجتماعی روشنفکری
گفتار شمارهی ۲۴۳_فرجام سلطنت در ایران؟؟!
سلطنت در ایران، دیباچهی خود-خدا بینی، خود-قادر مطلق دانی!!؟
گفتار شمارهی ۲۴۲_ غرور دانایی، از پیامدهای مطلق خودکامگی
آنکس که بداند، و بخواهد که بداند؟! خود را، به بلندای سعادت برساند آنکس که بداند، و بداند که بداند؟! اسب شرف، از گنبد گردون بجهاند آنکس که بداند، و نداند که بداند؟! با کوزه ی آب است، ولی تشنه بماند آنکس که نداند، و بداند که نداند؟! لنگان خرک خویش، به مقصد برساند آنکس… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۲۴۲_ غرور دانایی، از پیامدهای مطلق خودکامگی
گفتار شمارهی ۲۴۱_ بلای نازپروردگی
مرد باید که در کشاکش دهر،سنگ زیرین آسیا باشد عبید زاکانی (۷۷۲-۷۰۱ه.ق/۱۳۷۱-۱۳۷۰م) رسالهی اخلاق الاشراف _زندگی مرد میطلبد فرد ناز پرورده طاقت استماع انتقاد ندارد. انسان ناز پرورده در کشاکش زندگی تاب مقاومت و قدرت مبارزه ندارد. وی از کوچکترین امری که خلاف میل وی اتفاق افتد، چنان دچار زحمت میشود که حتی گاه به… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۲۴۱_ بلای نازپروردگی
گفتار شمارهی ۲۴۰_بررسی یک سند تاریخی استثنائی، و بیسابقه، در تاریخ ایران
بدفرجامی اسطورههای شاهنشاهی
سه هزار سال، در یک نگاه
گفتار شمارهی ۶۶_دکتر آلن، درس محبت، و نبوغ انگیزه آفرینی
_”محبت، فقط جنبهی عاطفی و معنوی ندارد، بلکه مادی هم میتواند باشد!!؟ برای نمونه، به نیازمندی اگر پولی بدهید، که نیازش را بر آورد، محبت هم میآورد!!؟”
گفتار شمارهی ۲۱۴_ مشروطیت، انقلابی معجزه آسا
قصهی پرغصهی استبداد و آزادی در ایران، و جهان!؟؟
گفتار شمارهی ۲۳۹_ روایت دوم، از “عشقی به تابناکی خورشید نیمروز”
یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب کز هر زبان که میشنوم نا مکرر است حافظ، غزل شمارهی ۳۹ از جمله دیدگاههایی که در واکنش به گفتار شمارهی ۲۳۴_ عشقی به تابناکی خورشید نیمروز_ دریافت داشته ایم، دیدگاه نسبتا مفصل بانو دکتر طلعت کاویانپور استاد دانشگاه است، که نمیتوان آن را کوتاه ساخت.… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۲۳۹_ روایت دوم، از “عشقی به تابناکی خورشید نیمروز”
گفتار شمارهی ۲۳۸_سلطنت در ایران؟!: ستارهی آفل، غروب بی طلوع!!؟
سلطنت در ایران، ستارهی آفل، غروب بی طلوع!!؟