الا ای همای همایون نظر! خجسته سروش مبارک خبر! فلک را، گوهر در صدف، چون تو نیست فریدون و جم را، خلف، چون تو نیست به جای سکندر، بمان سالها به دانا دلی، کشف کن حالها حافظ، مثنویات به اعتماد وفا، نقد عمر صرف مکن که عن قریب تو بیزر شوی و، او بیزار… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۲۵۳_مصداقی دیگر برای “یکی شمردن فرد با سیستم”
گفتار شمارهی ۲۵۲_کاوش در سیستم
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست واندر طلب طعمه، پر و بال بیاراست بر راستی بال نظر کرد و، چنین گفت: “امروز، همه روی زمین، زیر پر ماست، بر اوج فلک چون بپرم -از نظر تیز- میبینم اگر ذرهئی اندر ته دریاست گر بر سر خاشاک، یکی پشّه بجنبد جنبیدن آن پشّه، عیان… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۲۵۲_کاوش در سیستم
گفتار شمارهی۲۵۱_ انسان و سیستم، در پرداخت هنر هفتم
ای مگس! عرصهی سیمرغ نه جولانگه توست!؟ عرض خود میبری و، زحمت ما میداری تو، به تقصیر خود، افتادی از این در محروم از که مینالی و، فریاد چرا میداری؟ حافظ ، غزل ۴۴۹ _ انسان و سیستم، در پرداخت “هنر هفتم” ما از انقلاب صنعتی بدینسوی، با انسان تازهئی… ادامه خواندن گفتار شمارهی۲۵۱_ انسان و سیستم، در پرداخت هنر هفتم
افزودهئی بر گفتار ۲۵۰_ باز هم، انسان در اسارت سیستمها؟!
ای مگس! عرصهی سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود میبری و، زحمت ما میداری تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم از که مینالی و، فریاد چرا میداری؟ حافظ، غزل ۴۴۹ _شاهدی غیبی در “دیکتاتوری ذهنی” از دگرباشان جنسی: معمولا، در بحث ها و گفتگوهایی که گوینده به… ادامه خواندن افزودهئی بر گفتار ۲۵۰_ باز هم، انسان در اسارت سیستمها؟!
گفتار شمارهی۲۵۰_ و باز هم، انسان در اسارت سیستمها!؟
هر که نقش خویش میبیند در آببرزگر باران و، گازر آفتابسعدی _”یکی پنداشتن شخصیت”، با “نقش شخصیت!؟”، در هنر هفتم مثالهای سنتی یکی پنداشتن نقشها، و شخصیتها، در قالب “پیرمرد خنزر پنزری صادق هدایت”، “دلقکی”، “شمر” تعزیهها، و “رستم و سهراب”، در سهرابکشی نقالها را با کمیت، و کیفیتی بسیار گستردهتر، ظریفتر، همگانیتر، و با… ادامه خواندن گفتار شمارهی۲۵۰_ و باز هم، انسان در اسارت سیستمها!؟
گفتار شماره۲۴۹_ دوباره، باز هم انسان، در اسارت سیستمها!؟
“کَم مِن فِئَهٍ قَلیلَهٍ غَلَبَت فِئَهً کَثیرَهً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ …” : و، چه بسیار گروههای اندک، بر گروههای بسیار پیروز گشتهاند، البته به پروانهی صادره، از جانب ذات سرمدی” (سورهی بقره=۲/ آ۲۴۹) دانی که چه گفت زال با رستم گرد؟ دشمن، نتوان حقیر و، بیچاره شمرد! دیدیم بسی، که آب سرچشمهی خرد، چون… ادامه خواندن گفتار شماره۲۴۹_ دوباره، باز هم انسان، در اسارت سیستمها!؟
گفتار شمارهی ۲۴۸_ باز هم انسان، در اسارت سیستمها و سازمانها!؟
انسان در اسارت سیستمها و سازمانها!!؟؟
و مساله عاقبت بخیری؟؟!!
گفتار شمارهی ۲۴۷_ دربارهی قصاص
گنه کرد، در بلخ، آهنگری به شوشتر زدند، گردن مسگری!!؟ “لا ادری” فولکلور، ادبیات مردمی قابل توجه خوانندگان گرامی، این گفتار یادآوری تکمیلی دربارهی گفتار پیشین_ شمارهی ۲۴۶: “کالبد شکافی سیستم، تحلیل نهادها” _ است. لطفا شایسته است برای درک بهتر محتوای این گفتار، در پیوست با گفتار قبلی_ شمارهی ۲۴۶_ خوانده شود. با سپاس… ادامه خواندن گفتار شمارهی ۲۴۷_ دربارهی قصاص
گفتار شمارهی ۲۴۶_تحلیل سیستم، کالبد شکافی نهادها؟؟!
انسان در رابطه با سیستم ها
گفتار شمارهی۲۴۵_باز هم عمل، و عکس العمل!!؟
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه(=ضحاک) بر او انجمن گشت بازارگاه همی بر خروشید و فریاد خواند جهان را سراسر سوی داد خواند از آن چرم، کآهنگران پشت پای بپوشند هنگام زخم درای همان کاوه، آن بر سر نیزه کرد همان گه، ز بازار برخاست گرد… چو آن پوست، بر نیزه بر دید کِی(=فریدون)… ادامه خواندن گفتار شمارهی۲۴۵_باز هم عمل، و عکس العمل!!؟